تارنگاربخش کتیچ
تارنگاربخش کتیچ
طی نامه ای که ازسوی بخشداری فنوج ارسال شده معلوم شدکه اراء شمارش شده اشتباه بوده رأی هابه درستی شمارش نشده اندکه این اشتباه فاحش موجب تعجب همگان شده براساس اراء قبلی که اعلام شداشتباه بوده اند 1‏_اقای غلام بارانی 2‏_یونس بارانی 3‏_انورچاکری 4‏_عوض کدخدا 5‏_رضابارانی 6‏_خالدرئیسی 7‏_اسفندیارنصرتی 8‏_شیخ مرادشیخی به ترتیب اراءکسب شده 5نفراول کاندیداهای فوق عضواصلی ونفر6و7عضوعلی البدل قرارگرفتن امابراساس اعلام جدیدنتایج اراء شمارش شده توسط بخشداری جای چندتن ازکاندیداهابه ترتیب ذیل تغییرکرد 1‏_غلام بارانی 2‏_انورچاکری 3‏_خالدرئیسی 4‏_رضابارانی 5‏_یونس بارانی 6‏_شیخ مرادشیخی 7‏_اسفدیارنصرتی 8‏_عوض کدخدا نکته جالب نتیجه شمارش اراء اولیه که اشتباه بودن بااراء جدید قرارگرفتن اقای خالدرئیسی دررتبه 6وبعدباشمارش دوباره اراء صعودبه رتبه سوم هست یکی ازکاندیداهایی که امیداصلی شوراشدن بارأی بالابودجناب اقای خالدرئیسی بودکه طبق نتیجه اولیه که باعث تعجب همگان شده بوداقاخالدرئیسی دررتبه 6قرارگرفته بودکه شمارش دوباره اراء نفرسوم شدن که این سوم شدن هم جای بحث دارد


تاریخ: پنج شنبه 29 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط حامدرئیسی
شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آنرا نوسازی كند. توضیح اینكه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیطی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند.این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد خیلی تعجب كرد ! این میخ چهار سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود !اما براستی چه اتفاقی افتاده بود ؟ كه در یک قسمت تاریک آنهم بدون كوچكترین حرکت، یك مارمولک توانستهبمدت چهار سال در چنین موقعیتی زنده مانده !چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش راتعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.در این مدت چکار می کرده ؟ چگونه و چی می خورده ؟همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد !مرد شدیدا منقلب شد ! چهار سال مراقبت. و این است عشق ! یك موجود كوچك با عشقی بزرگ !


تاریخ: جمعه 29 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط حامدرئیسی
شق حقیقییک روز آموزگار از دانش آموزانی که درکلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی »دادن گل و هدیه« و »حرف های دلنشین« را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند »با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی« را راه بیان عشق می دانند.در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریفکرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود.رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرتخواسته که او را تنها گذاشته است!راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که »عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.››قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام میدهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.


تاریخ: جمعه 29 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط حامدرئیسی
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودمتقدیمت کنم. دخترلبخندی زد و گفت ممنونم.تا اینکه یه روز اون اتفاق افتاد.حال دختر خوب نبود...نیاز فوری به قلب داشت...از پسر خبری نبود...دختر با خودش می گفت: می دونی که من هیچ وقت نمی ذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا کنی...ولی این بود اون حرفات؟...حتی برای دیدنم هم نیومدی...شاید من دیگه هیچ وقت زنده نباشم...آرام گریست و دیگر هیچ چیز نفهمید...چشمانش را باز کرد،دکتر بالای سرش بود. به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟ دکتر گفت نگران نباشید،پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت کنید...در ضمن این نامه برایشماست!..دختر نامه رو برداشت،اثری از اسم روی پاکت دیده نمی شد،بازش کرد ودرونآن چنین نوشته شده بود: سلام عزيزم.الان كه اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش كه بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري كه قلبمو بهت بدم..پس نيومدم تا بتونم اين كارو انجام بدم..اميدوارم عملت موفقيت آميز باشه.)عاشقتم تا بينهايت(دختر نمی تونست باور کنه...اون این کارو کرده بود...اون قلبشو به دختر داده بود...آرام آرام اسم پسر رو صدا کرد و قطرههای اشک روی صورتش جاری شد...و بهخودش گفت چرا حرفشو باور


تاریخ: جمعه 29 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط حامدرئیسی
پسر عاشقدختر با نا امیدی و عصبانیت به پسر که روبرویش ایستاده بود نگاه میکرد کاملا از او نا امید شده بود از کسی که انقدر دوستش داشت و فکر می کرد که او همدوستش دارد ولی دقیقا موقعی که دختر به او نیازداشت دختر را تنها گذاشت از بعد ازپیوند کلیه در تمام مدتی که در بیمارستان بستری بود همه به عیادتش امده بودن غیر ازپسر چشمهایش همیشه به دری بود که همه از ان وارد می شدند غیر از کسی که او منتظرشبود حتی بعد از مرخص شدن از بیمارستان به خودش گفته بود که شاید پسر دلیل قانعکننده ای داشته باشد ولی در برابر تمام پرسشهایش یا سکوت بود یا جوابهای بی سر و تهکه خود پسر هم به احمقانه بودنش انها اعتراف داشت تحمل دختر تمام شده بود به پسرگفت که دیگر نمی خواهد او را ببیند به او گفت که از زندگی اش خارج شود به نظر دخترپسر خاله اش که هر روز به عیادتش امده بود با دسته گلهای زیبا بیشتر از پسر لایقدوست داشتن بود دختر در حالت عصبی به پهلوی پسر ضربه ای زد زانوهای پسر لحظه ای سستشد و رنگش پرید چشمهایشمثل یخ بود ولی دختر متوجه نشد چون دیگر رفته بود و پسر رابرای همیشه ترک کرده بود .دختر با خود فکر می کرد که چه دنیای عجیبی است در ایندنیا که ادمهایی مثل ان غریبه پیدا می شوند که کلیه اش را مجانی اهدا می کند بدوناینکه حتی یک تومان پول بگیرد و حتی قبول نکردهبود که دختر برای تشکر به پیشش در همین حال پسر از شدت ضعف روی زمین نشسته بود و خونهایی را که ازپهلویش می امد پاک می کرد و پسر همچنان سر قولی که به خودش داده بود پا بر جا بوداو نمی خواست دختر تمام عمر خود را مدیون او بماندولی ایکاش دختر از نگاه پسر می فهمید کهاو عاشق واقعی استساعت ویژهمردیديروقت ‚ خسته از كار به خانه برگشت. دم در پسر پنج ساله اش را ديد كه در انتظار او بود.سلام بابا ! يك سئوال از شما بپرسم ؟بله حتماً.چه سئوالي؟- بابا ! شما براي هرساعت كار چقدر پول مي گيريد؟مرد با ناراحتي پاسخ داد: اين به تو ارتباطي ندارد. چرا چنين سئوالي ميكني؟- فقط ميخواهم بدانم.- اگر بايد بداني ‚ بسيار خوب مي گويم : 20 دلارپسر كوچك در حالي كه سرش پائين بود آه كشيد. بعد به مرد نگاه كرد و گفت : ميشود10 دلار به من قرض بدهيد ؟مرد عصباني شد و گفت : اگر دليلت براي پرسيدن اين سئوال ‚ فقط اين بود كه پولي براي خريدن يك اسباب بازي مزخرف از من بگيري كاملآ در اشتباهي‚ سريع به اطاقت برگرد و برو فكر كن كه چرا اينقدر خودخواه هستي. من هر روز سخت كارمي كنم و براي چنين رفتارهاي كودكانه وقت ندارم.پسر كوچك‚ آرام به اتاقش رفت و در را بست.مرد نشست و باز هم عصباني تر شد: چطور به خودش اجازه مي دهد فقط برايگرفتن پول ازمن چنين سئوالاتي كند؟بعد از حدود يك ساعت مرد آرام تر شد وفكر كرد كه شايد با پسر كوچكش خيلي تند وخشن رفتار كرده است. شايد واقعآ چيزي بوده كه او براي خريدنش به 10 دلار نيازداشته است.به خصوص اينكه خيلي كم پيش مي آمد پسرك از پدرش درخواست پول كند.مرد به سمت اتاق پسر رفت و در را بازكرد.- خوابي پسرم ؟- نه پدر ، بيدارم.- من فكر كردم شايد با تو خشن رفتار كرده ام. امروز كارم سخت و طولاني بود و همه ناراحتي هايم را سر تو خالي كردم. بيا اين 10 دلاري كه خواسته بودي.پسر كوچولو نشست‚ خنديد و فرياد زد : متشكرم بابا ! بعد دستش را زير بالششبردو از آن زير چند اسكناس مچاله شده در آورد.مرد وقتي ديد پسر كوچولو خودش هم پول داشته ‚ دوباره عصباني شد و با ناراحتي گفت : با اينكه خودت پول داشتي ‚ چرا دوباره درخواست پول كردي؟پسر كوچولو پاسخ داد: براي اينكه پولم كافي نبود‚ ولي من حالا 20 دلار دارم. آيامي توانم يك ساعت از كار شما را بخرم تا فردا زودتر به خانه بياييد؟من شام خوردن با شما را خيلي دوست دارم ...


تاریخ: جمعه 29 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط حامدرئیسی
ك دكتر روانشناسی بود كه هر كس مشكلات روحی و روانی داشت به مطب ایشان مراجعه می كرد و ایشان با تبحر خاصی بیماران را مداوا می كرد وآوازه اش در همه شهر پیچیده بود.یك روز یك بیماری به مطب این دكتر آمد كه از نظر روحی به شدت دچارمشكل بود. دكتر بعد از كمی صحبت به ایشان گفت در همین خیابانی كه مطب من هست، یك تئاتری موجود هست كه یك دلقك برنامه های شاد وخیلی جالبی اجرا می كند. معمولا بیمارانیكه به من مراجعه می كنند ومشكل روحی شدیدی دارند را به آنجا ارجاع می دهم و توصیه می كنم بهدیدن برنامه های آن دلقك بروند و همیشه هم این توصیه كارگشا بوده و تاثیربسیار خوبی روی بیماران من دارد. شما هم لطف كنید به دیدن تئاتر مذكوررفته و از برنامه های شاد آن دلقك استفاده كرده تا مشكلات روحی تان حلشود.بیمار در جواب گفت: آقای دكتر من همان دلقكی هستم كه در آن تئاتر برنامه اجرا می كنم.همیشه هستند آدم هایی كه در ظاهر شاد و خوشحال به نظر می رسند وگویا هیچ مشكلی در زندگی ندارند، غافل از اینكه دارای مشكلات فراوانیهستند اما نه تنها اجازه نمی دهند دیگران به آن مشكلات واقف شوند، بلكهبا رفتارشان باعث از بین رفتن ناراحتی و مشكلات دیگران نیزمی شوند.


تاریخ: جمعه 29 / 3 / 1392برچسب:,
ارسال توسط حامدرئیسی
شق آدم را داغ می کند و دوست داشتنآدم را پخته می کندهر داغی یک روز سرد می شود ، ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمی شود . . .دوستت دارم•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•سیب هنوز هم شیرین استهنوز هم آدم بهشت را به لبخند حوا می فروشد ، شیطان بهانه بود•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•|___♥__|_:!””-.,“@@”””””” “”@”‘دلم برات تنگ شده بود آوردم ببینیش !•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•کـوتـاه مـی گـویـم دوسـتت دارم امااز دوست داشـتـنـت کـوتـاه نـمـی آیم . ..•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست !تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•همیشه دور نما هاخواستنی ترندمثل سرابمثل فردامثل تو . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•با هم باشیم نه یک سال بلکه یک عمربگذار آوازه ی با هم بودنمان چنان در شهر بپیچدکه روسیاه شوند آنان کهبر سر جدایی مان شرط بسته بودند . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•ما را همه ره ز کوی بد نامی باد / وز سوختگان بهره ی ما خامی بادنا کامی ما چو هست کام دل دوست / کام دل ما همیشه ناکامی باد . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•منبرای دوست داشتن اتمدت هاست آماده اماماامان از توامان از زن هاهمیشه دیر حاضر می شوید . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•هیچ میدانستی زیباترین عاشقانه ای که برایم گفتیوقتی بود که اسمم را با “میم” به انتها رساندی . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•سلاماز شرکت رب تبریک مزاحم میشممیشه یه رب بغلتون کنم !؟محض تبریک میگما !•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•خواستم پاره گریبان کنم از دست غمتدستم از ضعف …دریغا …به گریبان نرسید . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•ای اشک دوباره در دلم درد شدی / تا دیده ی من رسیدی و سرد شدیاز کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•اى دوست !تو همان شقایق معروف شعر خوب سهرابى !تا تو هستى زندگى باید کرد . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•آراسته آمد و چه آراستنیپیراسته زلف خود چه پیراستنیبنشست به می خوردن و برخاست به رقصبه به چه نشستنی چه بر خاستنی . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•راست یا دروغ مهم نیست ! تو فقط با من حرف بزن !چشمانت زیرنویس می کنند !•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورزبی تفاوت بودنت هر لحظه آبم میکند . ..•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•حرفی نزنی طاقت جنجال ندارم / بدجور شکسته ست دلم حال ندارمدرهای قفس باز و دلم عاشق پرواز / ازحس پریدن پرم و بال ندارم . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•نوشته ها بهانه استفقط مینویسم که یادآوری کنم به یادتمباورش با تو•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•چقدر تلخ است بعد از سال ها انتظارنیمه گم شده ات را کامل بیابی . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•خنجر زیرِ پوستم کاشتیفکر نمی کردیروزی باز در آغوشت بگیرم . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•شاید به هم باز رسیمروزی که من به سانِ دریایی خشکیدمو تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی)احمد شاملو(•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•این روزها خیلی چیزها دست من نیستمثلا دستهایت . . . !•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•در راه تو بی اراده رفتن خوب است / در چشم تو بی افاده رفتن خوب استجایی که همه فکر سواری هستند / دنبال دلم پیاده رفتن خوب است . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•بعد از مُردنم سرم را جدا کنید بگذارید روی شانه امشانه ای که سر می خواست، سری که شانه می خواستهر دو را برسانید به آرزوشان . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•آمـــد امـــا در نگاهــش آن نوازش ها“نبــــــود…چشــم خواب آلـودش را مســتى و رویــا “نـــبود …لـب همــان لـب بود اما بوسـه اش گرمــى “نـداشـت ….دل همــان دل بود اما مســت و بى پـروا “نبــــود…•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•هر آهنگی که گوش میدهمبه هر زبانی که باشدبغضم را میشکندنمی دانمبغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است .. .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•شیرین ترین لبخند اون لبخندیه کهوقتی میخوای بهش اس ام اس بدی یهدفه خودش اس ام اس میده !•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•نمایشگاه زده امبیا و تماشا کنتمام روزهای نبودنت را آه کشیده امو با حسرت قاب گرفته ام . . .•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•عمریست غم و درد نشانم داده / در آتش سینه اش امانم دادهرنجور ترین درخت باغش هستم / هر بارمرا دیده تکانم داده•.•.•.•.•.•.•اس ام اس عاشقانه •.•.•.•.•.•.•هیچکس نـفهمیـــــد که » زلـیخـــــــا « مــَـــــــــرد بـود ..!میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟؟مـــــردانـــگی میــخواهـــــدمــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــدم


تاریخ: جمعه 29 / 3 / 1392برچسب:کتیج پیامک عاشقانه,
ارسال توسط حامدرئیسی
حسن روحانی متولد سال 1327 دارای دکترای حقوق و سابقه تحصیل در حوزه علمیه قم در حد اجتهاد؛ وکیل پایه یک دادگستری؛ نماینده مقام معظم رهبری در شورایعالی امنیت ملی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری ورئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد.تحصیلات دانشگاهیدکتری )Ph.D( حقوق اساسی )دانشگاه کلدونیان گلاسکو - انگلستان(فوق لیسانس )M.Phil( حقوق عمومی )دانشگاه کلدونیان گلاسکو - انگلستان(لیسانس حقوق قضائی )دانشگاه تهران(تحصیلات حوزویخارج فقه و اصول: با اساتیدی چون آیات عظام سید محمد محقق داماد )ره(، شیخمرتضی حائری )ره( و سید محمدرضا گلپایگانی )ره(سطح عالی: با اساتیدی چون آیات عظام سلطانی )ره(، فاضل لنکرانی )ره( و شیخ محمد شاه آبادی )ره(مرتبه علمیاستاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیکتألیفاتدارای تألیفات، تحقیقات و مقالات علمی فراوانی است که حدود 100 اثر از ایشان به صورت کتاب یا مقاله منتشر شده است. بیش از 700 تحقیق مهم و ارزشمند راهبردی با مدیریت و نظارت وی در 20 سال گذشته به انجام رسیده است. اهم عناوین کتب تألیف شده توسط ایشان به این شرح است:1. امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای – 13902. امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران – 13893. اندیشه های سیاسی اسلام؛ جلد اول: مبانی نظری – 13884. اندیشه های سیاسی اسلام؛ جلد دوم: سیاست خارجی – 13885. اندیشه های سیاسی اسلام؛ جلد سوم:مسائل فرهنگی و اجتماعی – 13886. خاطرات دکتر حسن روحانی؛ جلد اول: انقلاب اسلامی – 13877. روایت تدبیر و امید – 13918. مقدمه ای بر تاریخ امامان شیعه – 13919. سن اهلیت و مسئولیت قانونی – 139110. آشنایی با کشورهای اسلامی – 138711. انقلاب اسلامی؛ ریشه ها و چالش ها – 137612. مبانی تفکر سیاسی امام خمینی )ره( – 137813. نقش حوزه های علمیه در تحولات اخلاقی و سیاسی جامعه – 139014. امنیت ملی و سیاست خارجی – آماده چاپ15. امنیت ملی و محیط زیست – آماده چاپ16. خاطرات دکتر حسن روحانی؛ جلد دوم: دفاع مقدس – آماده چاپ17. The Islamic Legislative Power – 199418. The Flexibility of Shariah; Islamic Law – 1996مسئولیت های کنونی1. نماینده مقام معظم رهبری در شورایعالی امنیت ملی )از سال 1368 تاکنون(.2. نماینده مجلس خبرگان رهبری )از سال 1377 تاکنون(؛ رئیس کمیسیونسیاسی-اجتماعی این مجلس )از 1380 تا 1385 و از 1392 تاکنون(؛ عضو هیأت رئیسه و رئیس دفتر تهران دبیرخانه اینمجلس )از 1385 تا 1387(.3. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام )از سال 1370 تاکنون( و رئیس کمیسیون سیاسی-امنیتی-دفاعی این مجمع.4. رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک )از سال 1371 تاکنون(.مسئولیتهای پیشین1. نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی )از سال 1359 تا 1379(؛رئیس کمیسیون دفاع )دوره اول و دوم(؛نایب رئیس اول مجلس و رئیس کمیسیون سیاست خارجی )دوره چهارم و پنجم(.2. دبیر شورایعالی امنیت ملی به مدت 16 سال)از سال 1368 تا 1384(.3. مشاور امنیت ملی رئیس جمهور به مدت 13 سال)از سال 1368 تا 1376 و از 1379 تا 1384(.4. عضو هیأت امنای دانشگاه های تهران و منطقه شمال )از سال 1374 تا 1378(.5. عضو و رئیس شورای سرپرستی صدا و سیما )از سال 1359 تا 1362(.6. عضو شورایعالی دفاع)از سال 1361 تا 1367(.7. عضو شورایعالی پشتیبانی جنگ)از سال 1365 تا 1367(.8. رئیس کمیسیون اجرائی شورایعالی پشتیبانی جنگ)از سال 1365 تا 1367(.9.رئیس ستاد مرکزی قرارگاه خاتم الانبیاء )ص()از سال 1364 تا 1366(.10. فرماندهی پدافند هوایی کل کشور)از سال 1364 تا 1370(.11. معاون جانشین فرماندهی کل قوا )از سال 1367 تا 1368(.


ارسال توسط حامدرئیسی
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 36
بازدید ماه : 107
بازدید کل : 187380
تعداد مطالب : 281
تعداد نظرات : 79
تعداد آنلاین : 1



Alternative content